معنی عتیقه فروش

فرهنگ فارسی هوشیار

عتیقه فروش

سالینه فروش


عتیقه

کهنه، دیرینه

حل جدول

عتیقه فروش

فروشنده اشیای قدیمی


عتیقه

زیرخاکی

آنتیک، زیرخاکی، کهنه، دیرینه

معادل فارسی آنتیک

آنتیک

فارسی به عربی

عتیقه

اثر، تحفه، تحفه قدیمه

فرهنگ معین

عتیقه

(ص.) مؤنث عتیق، هرچیز گران قیمت و باارزش. [خوانش: (عَ قِ) [ع. عتیقه]]

فرهنگ عمید

عتیقه

ویژگی آنچه متعلق به دوران کهن است و دارای ارزش هنری و تاریخی است، قدیمی،
(اسم) آنچه متعلق به دوران کهن است،
[عامیانه، مجاز] زشت، مسخره، به‌دردنخور: آمده بود اینجا، خواهر عتیقه‌اش را هم آورده بود،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عتیقه

باستانه

مترادف و متضاد زبان فارسی

عتیقه

آنتیک، باستانی، دیرینه، عتیق، نفیس

فارسی به آلمانی

عتیقه

Altertuemlich; antik

واژه پیشنهادی

عتیقه فروشی

دیرینه فروش-باستان فروشی

گویش مازندرانی

فروش

فروش عمل فروختن

معادل ابجد

عتیقه فروش

1171

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری